۱۳۸۹ مرداد ۱۸, دوشنبه

سلام/می دانم عادت نداری نامه هایی که برای تو نیست را بخوانی/ مثل همان نامه«الخیر فی ماوقع» که نامه تو نبودها/اما با این همه نامه اش را برایت پست می کنم /شاید برای نخواندن باز/

سلام ابراهیم
...هزار می نخورده در رگ تاک است هنوز...
ندیدی
نشنیدی
نخواستی
می دانم دوست داشتن یا نداشتن
دست ما نیست که کسی را برای داشتن یا نداشتن سرزنش کنیم
تا همیشه...سلام
اسماعیلی شاید

برایش دعا کن و خداحافظ/

«گناه اگر چه نبود اختيار ما حافظ
تو در طريق ادب باش و گو گناهِ من است»

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

...*من تو را دوست مي دارم وشب
از ظلمت خود وحشت مي كند.
خوبم/خيلي خوب/نگرانم نباش!
*شاملو