۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

چيز بدي نيست تنهايي

سلام پاييز جان!
داري مي آيي نه؟
بي قرار آمدنت هستم
بي تاب باران هاي ديوانه ات
دل دل نم كشيدن غصه ها و سپردنشان به قصه ها
دعا مي كنم آدمي يك لحظه حتي بي چرا مباد!
سوال دارم سوال
سوال هايي بي جواب
سوال هايي برانگيزاننده خيال
خيال آدمي را كي پاياني است
وقتي جاري رويا زمان مي زايد
سالي است زمستان در تمامي فصل هايمان مي دميم
بيا
سرد است سرد...