سلام/دلم برايت تنگ...
اين روزها دلم حوالي نمي دانم كجاست/دلم كه تنگ مي شود /مي خواهم بغلت كنم /محكم/
دلم كه خيلي تنگ مي شود/ مي خواهم بغلم كني/سرم را روي شانه هايت بگذارم و باران باران گريه كنم
آنجا انگار بي خيال "آدم خوارگي متافيزكي مردان" و "گريز از آزادي" ضعيفه هايم/
خب دلم تنگ شده ديگه/خداحافظ
۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه
۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه
/سلام/براي تو چون قشنگه
عمر
حسرت جشنی است بیکران
که هلهله اش
از پس دیوارها به گوش می رسد
***
ای روز
می دانم که می رسی
نمی دانم که تو را خواهم دید
***
بعضی چیزهاست
که نمی شود کاری کرد
از هر طرف که نگاهش کنید
گرگ گرگ است
کبک، کبک
***
صبر پیشه کن عزیز دلم
صبر پیشه کن
در بطن کوسه ئی که تو را خورده است
گله معنا ندارد
گیر کرده ای عزیز دلم
گیر کرده ای
و تو هم که یونس و عمران نیستی
***
بلیط خریده ام
ردیف جلو
تنها
برای خود آواز می خوانم
کف می زنم
ممنونم
***
مثل میوه ی افتاده ای
دلتنگم
میوه ای که درختش را بریده و
برده اند
***
چیز بدی نیست جنگ
شکست می خورم
اشغالم کنی
لب خوانی های قزل آلای من، مجموعه شعر شمس لنگرودی، نشر آهنگی دیگر
عمر
حسرت جشنی است بیکران
که هلهله اش
از پس دیوارها به گوش می رسد
***
ای روز
می دانم که می رسی
نمی دانم که تو را خواهم دید
***
بعضی چیزهاست
که نمی شود کاری کرد
از هر طرف که نگاهش کنید
گرگ گرگ است
کبک، کبک
***
صبر پیشه کن عزیز دلم
صبر پیشه کن
در بطن کوسه ئی که تو را خورده است
گله معنا ندارد
گیر کرده ای عزیز دلم
گیر کرده ای
و تو هم که یونس و عمران نیستی
***
بلیط خریده ام
ردیف جلو
تنها
برای خود آواز می خوانم
کف می زنم
ممنونم
***
مثل میوه ی افتاده ای
دلتنگم
میوه ای که درختش را بریده و
برده اند
***
چیز بدی نیست جنگ
شکست می خورم
اشغالم کنی
لب خوانی های قزل آلای من، مجموعه شعر شمس لنگرودی، نشر آهنگی دیگر
اشتراک در:
پستها (Atom)