۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

سلام/دلم برايت تنگ...
اين روزها دلم حوالي نمي دانم كجاست/دلم كه تنگ مي شود /مي خواهم بغلت كنم /محكم/
دلم كه خيلي تنگ مي شود/ مي خواهم بغلم كني/سرم را روي شانه هايت بگذارم و باران باران گريه كنم
آنجا انگار بي خيال "آدم خوارگي متافيزكي مردان" و "گريز از آزادي" ضعيفه هايم/
خب دلم تنگ شده ديگه/خداحافظ

۲ نظر: